سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
شنبه 87 بهمن 12 , ساعت 3:8 عصر

در اصناف زنان و صفات پسندیده و ناپسندیده ایشان 


از حضرت صادق منقول است که زن بمنزله قلاده ایست که در گردن خود میافکنى پس ببین که چگونه قلاده براى خود میگیرى و فرمود که زن صالحه و غیر صالحه هیچ یک قیمت ندارند، زن صالحه طلا و نقره قیمت و قدر او نیست بلکه او بهتر است او بهتر است از طلا و نقره و زن غیر صالحه بخاک هم نمیارزد خاک بهتر از اوست و حضرت رسول فرمود که دختر بکفو و مثل خود بدهید و از کفو و مانند خود دختر بخواهید و از براى نطفه خود زنی را پیدا کنید که شایسته آن باشد که فرزند از او بهم رسانید.
درحدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق منقول است که هر که زنى بخواهد براى حسن و جمال یا از براى مال از هر دو محروم ماند واگر ازبراى دین دارى وصلاح او بخواهد حق تعالى مال وجمال او را روزى کند.
حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که زن باکره بخواهید که فرزند بسیار آورد و زن مقبولى که فرزند نیاورد مخواهید که من مباهات میکنم بشما با امتهاى پیغمبران دیگر در روزقیامت مگر نمیدانى که فرزندان در زیر عرش الهى از براى پدران خود طلب آمرزش ‍ میکنند و حضرت ابراهیم ایشان را نگاهدارى میکند و حضرت ساره ایشان را تربیت مینماید در بالاى کوهى از مشک و عنبر و زعفران .

                                                                           
در حدیث دیگر فرمود که دختران باکره بخواهید که دهنهاى ایشان خوشبوتر و رحمهاى ایشان خشک تر و پستانهاى ایشان پرشیرتر است و فرزندان آورنده ترند مگر نمیدانید که مباهات میکنم ببسیارى شما در روز قیامت حتى بفرزندى که ناتمام از شکم افتاده باشد او میآید و خشمناک بر در بهشت مى ایستد پس حق تعالى میفرماید که داخل بهشت شو، مى گوید که نمیروم تا پدر و مادرم پیش از من نروند، پس حق تعالى بملکى امر میفرماید که پدر و مادرش را بیاور داخل بهشت کن پس بطفل خطاب میفرماید که ایشانرا داخل بهشت کردم براى زیادتى رحمت من نسبت بتو.
از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که بخواه زن گندم گون فراخ چشم سیاه چشم بررگ سر میانه بالا پس اگر نخواهیش بیا مهر رااز من بگیر.
در حدیث دیگر منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه وآله وسلّم چو بخواستگارى زنى میفرستاد میفرمود که گردنش را بو کنند که خوشبو باشد و غوزک پایش پر گوشت باشد.
از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که از سعادت آدمى است که زن سفیدى داشته باشد وحضرت صادق فرمود که چون خواهید زنى را خواستگارى کنید از مویش بپرسید چنانچه از رویش میپرسید که نصف حسن مو است .
بسند معتبر ازحضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقولستکه بهتر بن زنان شما زنیست که فرزند بسیار آورد و دوست شوهر باشد وصاحب عفت باشد ودرمیان خویشان خود عزیز باشد و نزد شوهرش ذلیل باشد و از براى شوهر خود زینت و بشاشت کند و از دیگران شرم کند و عفت ورزد، هر چه شوهر گوید شنود و آنچه فرماید اطاعت کند و چون شوهر با او خلوت کند آنچه از او خواهد مضایقه نکند اما بشوهر در نیاویزد که او را به تکلف بر جماع بدارد بعد از آن فرمود که بدترین زنان شما زنیست که درمیان قوم خود خوار باشد وبرشوهر مسلط باشد و فرزند نیاورد و کینه ورز باشد و از اعمال قبیحه پروانکند و چون شوهر غایب شود زینت کند و خود را بدیگران نماید و چون شوهر آید مستورى اظهار کند وسخنش را نشنود و اطاعتش نکند و چون شوهر با او خلوت کند مانند شتر صعب مضایقه کند از آنچه شوهر باو اراده دارد قبول نکند و از تقصیرش در نگذرد.
در حدیث دیگر منقول است که شخصى بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم آمد و گفت زنى دارم که هرگاه بخانه میروم مرا استقبال میکند و چون بیرون مى آیم مشایعت میکند و چون مرا غمگین میبیند مى گوید که چه غم دارى اگر از براى روزى غم میخورى خدا متکفل روزى تو و دیگران شده است و اگر براى آخرت غم میخورى خدا غم تو را زایل میکند. حضرت فرمود که خدا کارکنان دارداینزن از کارکنان خداست و نصف ثواب شهید دارد. در حدیث دیگر فرمود که بهترین زنان امت من آنستکه خوش روتر و مهرش کمتر باشد.
حضرت صادق علیه السلام فرمود که خوبى زن آن است که مهرش کم باشد و زائیدنش آسان باشد و شومى زن آنست که مهرش گران و زائیدنش دشوار باشد.
حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که بهترین زنان شما زنان قریشند و مهربانترین زنانند بشوهران و رحیم ترین ایشانند بفرزندان و امانند بشوهران و باعفتند از دیگران و مصداق قریش در اینزمان ساداتند.
در حدیث معتبر دیگر از آنحضرت منقول است که خداوند عالمیان میفرماید که چون خواهم جمع کنم براى مسلمانى نیکیهاى دنیا و آخر ترا باو میدهم دل شکسته خاشع و زبان ذکر کنند و بدنى صبر کننده بر بلا و زن مؤ منه که هر گاه باو نظر کند شاد شود و چون غایب شود شوهر خود را نگاهدارى کند ومال شوهر را ضایع نکند.
در حدیث صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که در بنى اسرائیل شخصى بود بسیار عاقل بیشمار داشت و یک فرزند داشت از زن عفیفه که در شکل و شمایل باو شبیه بود و دو فرزند داشت از زن دیگر که عفتى نداشت چون وقت فوت او شد گفت که همه مال من ازیکى ازشماها است ، چون مرد هر یک دعوى کردند که مال از من است بنزد قاضى رفتند قاضى گفت که بنزد آنسه برادر که بعقل مشهورند بروید پیش یکى از آنها رفتند مرد پیرى بود گفت که بروید به نزد فلان برادر من که از من بزرگتر است ، بنزد او که رفتند نه پیر بود و نه جوان او گفت که بنزد برادر بزرگتر از من بروید چون بنزد او رفتند او را جوان یافتند پس اول سئوال کردند بچه سبب برادر کوچکتر از همه پیرتر و تو از همه بزرگترى و از ایشان جوانترى گفت اما آن برادر کوچک زن بسیار بدى دارد و بربدیهاى او صبر مى کند که مباداببلاى دیگر مبتلا شود که صبر نتواند کرد باین سبب از همه پیرت مینماید و اما آنبرادر دیگر زنى دارد که گاه گاهى خوشحالش مى کند باین سبب میانه حال مانده است و من زنى دارم که همیشه مرا خوشحال دارد و هرگز آزرده ام نمى کند باین سبب جوان مانده ام پس برادران حال خود را نقل کردند گفت اول بروید و استخوان پدر خود را بدر آورید و بسوزانید و بعد از آن بیائید تا در میان شما حکم کنم چون رفتند پسر کوچک شمشیرى برداشت و برادرانش کلنگها برداشتند و چون بر سرقبر رسیدند آندو برادر کلنگ بر قبر زدند که قبررا بشکافند برادر کوچک شمشیر کشید که نمى گذارم قبر پدرم را بشکافید ومن از حصه خود گذشتم و مال را بشماها گذاشتم چون بنزد قاضى آمدند قاضى مالها را بپسر کوچک داد و بآنها گفت که اگر شماها هم فرزند او میبودید چنانچه برادر کوچک را شفقت فرزندى مانع شد از در آوردن و سوختن پدر، شما را هم مانع میشد.



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    تاریخچه ورزش کشتی در ایران
    نکته هایی درباره ی اعتماد به نفس
    تصمیم گیری
    شیطان صفتان
    کریم خان زند
    با چه کسى مشورت کنیم؟
    حقوق زن و شوهر بر یکدیگر
    صفات پسندیده و ناپسندیده زنان
    حق پدر و مادر بر فرزند
    حقوق مؤ منان بر یکدیگر